ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
دیدی آخرش تابستون اونقدر غصه ی ما رو خورد که پاییــز شد!
یادت نیست ما کجای دفتر خاطرات پاییــز سال گذشته نوشتیم و زیرش رو امضا کردیم که سرخی ما از تو و زردی تو از ما؟
که هنوز مهر نشده روی خط نه چندان صاف سرنوشتمان زرد کشیدند.
همیشه گفته اند و میگویند که پاییــز فصل عاشقاست.
به عاشقیم یقین دارم که می نویسم
و گمان می کنم اگر تبریک تولد پاییــز را ننویسی باید به عاشق بودنت شک کرد.
یک تابستان دیگر گذشت و باز هم معجزه نشد.
این بار صبر را با وفاداریمان تا پاییــز بعد شرمنده می کنیم
شاید از بس رو سفید شدیم پاییــز آینده جای باران، برف بر سرزمینمان بارید *
پاییـز مبارک
فصل محبوب من از راه رسیده با کوله باری از رنگ و عشق . کمی فرصت لازم است تا خستگی این سفر یک ساله را از تن عاشق بیرون کند و آن وقت کوله بارش را بگشاید و رنگ بپاشد به سر و روی دنیایمان. که نارنجی و سرخ و سبز را در هم آمیزد. و به درختان بیاموزد که برای بزرگ شدن ، برای بارور شدن و بالنده شدن باید از سبزیشان دست بشویند. باید از تکه ای از وجودشان ، برگ های جانشان بگذرند تا دستانشان خالی شود و آنگاه دست به آسمان برای رویشی نو داشته باشند.
که برای من پاییز ، گذشتن از خود است. پاییز سخاوت درختان است که همراه سکوتی در جنگل است و راز باران های پاییزی که برای دستان خالی درختان می بارند.
می خواهم این پاییز از خودم بگذرم ، از همه عادت های سیاه و سبز و رنگی ام بگذرم تا دستانم خالی شود و سبکبالانه دست به آسمان بگشایم برای رویش نو . برای داشتن برگ هایی سبزتر و نگاهی روشنتر که محبوب همیشه مهربانم نگاهی کند بر دستان خالی ام و باران ببارد بر من که تازه تر شوم و نم نمک جوانه بزنم و قلبم از رویش پیچک عشق در هم بپیچد و سرختر بتپد **
مژگـان - پاییز 92
برای من و درختان دعا کن برای آغاز و تازه شدن ، اگر میشود! **
* مریم حیدرزاده
امروز در اولین ساعت های پاییز بارانی یکریز بر شهر ما بارید.
سلام خانوم
پاییییز
برام فصل قشنگیه...
و تداعی بیشترین خاطره ها...
پاییزت مبارک
سلامم
پاییز تو هم مبارک
فصل نفسهای عمیق عاشقانه
فصل دستهای رو به خدا گشودن
فصل قدم زدن زیر بارون
فصل عاشقای دلخسته... مبارک
سلام مژگانم
این متن مریم رو خیلی دوست داشتم
از کتاب نامه هایی که پاره کردم!
دستت مرسی گلم
سلام مریمی
اره منم خیلی دوست دارم
خوشحالم دوست داشتی
امروز بعد از دیدن یسری فیلم ها و عکسای خاظره انگیز اومدم به وبت با این موسیقی که گذاشتی کلی حال کردم هم دلم گرفت هم لبخند زدم
مرسی
انشاالله همیشه لبخند به لبت بیاد
حتا اینجوری باشه
چقدر چقدر چقدر دلم یه ذره بارون می خواد
از طرف منم برو زیر بارون مژگان هر وقت بارون میومد اونجا
چشمممممممم . حتما حتما
پاییز فصل بارونه ، بزودی اصفهان هم بارون میاد و زاینده رود پر آب میشه
دلم واسه بارون و خیس شدن و گم شدن تو دل بارون یه ذره شده...
اینجاها که فعلا خبری نیست..اون طرفا اگه اومد جای منم نفس بکش بارونو
منم بارون میخوام
بعد بارون تند و رگباری دم صبح که سهم من ازش فقط صداش بود الان چند روزه که آسمون ابری میشه غروبا ولی فردا دوباره آفتاب و خورشید خانم تو آسمون سرک میکشن!
قول ِ قول
موی سفید
پاییز امسال برای من معنای جدیدی داشت
آخه چند تار از موهام سفید شده !
واقعا؟
پیر شدی دیگه
موی سفید! نشونه اینه که تونستی از سختی هایی که روزگار بهت گرفته بگذری.
دلت جوون باشه برادر