...

می بخشم آدم ها را

می گذارم حوالی احوال من تا آنجا که بخواهند قضاوت کنند.

عبور می کنم از بی تفاوتی هاشان...

می ایستم کنار بازی هاشان ، ساده تماشا می کنم.

می بخشم آدم ها را...

لبخند می زنم به استهزاء قهقهه هاشان

می بندم چشمانم را به پرده ئری هاشان

گوش می کنم به سیاست " دوستت دارم" هاشان

صبوری می کنم به پای رفتن ها و آمدن هاشان

صبوری می کنم...تا آنجا که طاقتم طاق شود

آنگاه برای همیشه پشتم را می کنم به کوچکی دنیاشان...


.....................



* نویسندش نمیدونم کیه ، یه پست بود تو اینستا که به دل نشست و شد بهانه اینجا اومدنم...

 اومدم و فهمیدم چقدر دلتنگ بودم.......

فقط بارونه که میتونه دلتنگی هامو بشوره توی این زمستونی که زمستون نیست!