ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
26 سال گذشت
با همه روزهای خوش
روزهایی که پر بود از دلتنگی های بی بهانه
و شادی های کودکانه
.
.
.
اما
من هنوزم همان دخترکی هستم که باران بیاد برای گرفتن اولین قطره اش دست به آسمان دارم.
باران که بیاید اهسته تر گام بر میدارم و لبخند میزنم وقتی آسمان می لرزد...
نمیدانم چند اردیبهشت دیگر بیاید که باز هم من از روزهای که گذشت بنویسم .
از عدد 4 که برایم جدا از تاریخ تولد عددی مقدس است و یادآور خاطرات دوران مدرسه که همیشه آن بالا بالاهای دفتر نمره اسمم نوشته شده بود.
نمیدانم .........
تو که نوشته هایم را میخوانی به حرمت پاکی قلبت برای روحم دعا کن که کودکی اش را با گذشت بهارها و اردیبهشتی دیگر زلال نگاه دارد!!!
چهارم اردیبهشت 1392
الهی دخمل 26 ساله :)

ایشالله 1200 اردیبهشت دیگه زنده باشی و اون مهربونت بتپه عزیزم