ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 | 31 |
شبا وقتی که بیداری
خدا هم با تو بیداره
تا وقتی نخوابی تو
ازت چش ور نمی داره
خدا میبینه حالت رو
خدا می دونه حست رو
ازون بالا میاد پایین
خدا میگیره دستت رو
خدا می دونه توی قلبت
چه اندازه تو غم داری
خدا می دونه تو دنیا
چه چیزی رو تو کم داری
خدا توی قلبمونه اصن
نزدیک واسه همسایه هاس
اون که صاحب قلبمونه
این درست تره
لایک یه نظرت!
امیدورام تو دریای بی پایان رحمت الهی غرق بشی هیچ کس هم کمکت نکنه حتا
ممنونممم ، چه غرق شدن شیرینی!
گم شدن در دریای رحمت خدا ، چون خودش غریق نجاته
و همچنین
تو را به باد بدهم؟
نخواهم داد!
ای جان ِ بی غرور، معراجی از سرور
در صحن ِ مکتوم ِحرفها ، نگاه ها ،
زیبای نادیده
توئی تو!
هم رنج ازشقاوت ِ بی داد ،
هم گریه
در شکنج ِ مخوف ِ تازیانه ها ، شب ها .
فریاد رس
تا ضربه های شکستن ِ من وما
به مسلخ ِ فریاد!
شهر : آبستن ِ قیرین ِ دود وآه
سرطان ِ زندگانی ِ خلق است
محال را تلاوت ِ امکان
درمان ِ درد
توئی تو !
در فراسوی التذاذ ِ هر خاطره هر خطر
با لبخند بی صدا ، می گریم
چهار پاره از فصول سال را بی تو
تغییر و التهاب و درد و سکوت را
از یاد برده ام بی تو
دریاد مانده ،
توئی تو...
تورا از یاد ببرم؟
نخواهم برد !
که در زمرّه ی دریادماندگان ِ فردایی...
ممنونم از حضورت
شب آنچنان زلال که میشد ستاره چید
دستم به هر ستاره که میخواست می رسید
نه از فراز بام، که از لای بوته ها
می شد تو را در آینه ی هر ستاره دید
در بی کران دشت
در نیمه های شب
جز من که با خیال تو می گشتم
جز من که با خیال تو می سوختم غریب
تنها ستاره بد که می سوخت
تنها نسیم بود که می گشت ....
-------------------------------------------------------------------
خیلی شعر زیبایی بود مژگان، یه خلوت خدایی
ممنونم مهسا جان